بررسی مفهوم نوروفورکستینگ در سرمایه‌گذاری

بررسی مفهوم نوروفورکستینگ در سرمایه‌گذاری

آنچه مغز ما درباره سهام می‌داند ولی به ما نمی‌گوید

سرمایه‌گذاری براساس احساسات درونی معمولاً ایده خوبی نیست، اما تحقیقات جدید نشان می‌دهد که در برخی مواقع، این کار می‌تواند به نفع ما باشد.

یکی از بزرگ‌ترین موانع ما به عنوان سرمایه‌گذار، اعتماد به نفس کاذب است؛ یعنی فکر می‌کنیم بیشتر از آنچه واقعاً می‌دانیم، می‌دانیم. از طرف دیگر، گاهی دانشی داریم که از آن آگاه نیستیم و نمی‌توانیم از آن استفاده کنیم. این موضوع به‌تازگی توجه محققان را به خود جلب کرده است.

برای اینکه یک سرمایه‌گذار باشید و نه یک سفته‌باز، باید قبل از خرید هر دارایی، تحقیقات دقیق و عمیقی انجام دهید. همان‌طور که چارلی مانگر، سرمایه‌گذار معروف، گفته است، باید “منطقی” باشید.

منطقی بودن به این معنا نیست که مانند شخصیت اسپاک در “استار تِرِک” کاملاً بی‌احساس و سرد باشید. یکی از قوانین معروف وارن بافِت این است که “وقتی دیگران طمع‌کارند، شما ترسو باشید و وقتی دیگران ترسیده‌اند، شما طمع‌کار شوید.” این قانون بر اساس توانایی او در پاسخ به احساسات است.

اسپاک از طمع دیگران نمی‌ترسید و در برابر ترسشان نیز طمع نمی‌کرد؛ او فقط رفتار آن‌ها را غیرقابل درک می‌دانست.

اما وارن بافِت با احساسات بیگانه نیست؛ او احساسات دیگران را برعکس می‌کند و از آن‌ها به نفع خود استفاده می‌کند. در واقع، شما نمی‌توانید منطقی باشید مگر اینکه بتوانید با احساسات خود کنار بیایید.

مطالعه‌ای در سال ۱۹۹۹ نشان داد افرادی که آمیگدالای مغزشان آسیب دیده است (بخشی از مغز که احساس ترس را پردازش می‌کند)، در انتخاب بین ریسک‌های کم و زیاد، تصمیم‌های اشتباهی می‌گیرند. این افراد به دلیل ناتوانی در احساس ترس، به دنبال کسب سود هستند و توجهی به زیان‌های احتمالی ندارند.

قسمت دیگری از مغز که مورد بررسی قرار گرفته است، انسولای قدامی است. این قسمت، احساسات بدنی مثل ضربان قلب و واکنش‌هایی مثل اضطراب و انزجار را پردازش می‌کند. در آزمایشی، از افراد خواسته شد تصمیم بگیرند سهامی را که قیمتش تا ۱۰ برابر افزایش یافته بود، بفروشند یا نه. افرادی که فعالیت انسولای قدامی مغزشان بیشتر بود، زودتر سهام را فروختند و سود بیشتری هم کردند.

تحقیقات نشان داده‌اند که معامله‌گران حرفه‌ای که بهتر می‌توانند ضربان قلب خود را تخمین بزنند، به‌طور متوسط سود روزانه بیشتری دارند و مدت طولانی‌تری در این حرفه باقی می‌مانند. این موضوع احتمالاً به این دلیل است که آن‌ها با احساسات درونی خود هماهنگ‌ترند؛ هیجان به آن‌ها می‌گوید چه زمانی معامله‌ای سودآور انجام دهند و ترس به آن‌ها هشدار می‌دهد که چه زمانی از ضرر جلوگیری کنند.

در سال‌های اخیر، محققان به بررسی “پیش‌بینی عصبی” پرداخته‌اند؛ یعنی توانایی مغز برای پیش‌بینی نتایج، حتی زمانی که افراد از آن آگاه نیستند.

در این آزمایش‌ها، شرکت‌کنندگان باید پیش‌بینی می‌کردند که کدام درخواست‌های کمک مالی کوچک بیشترین پول را جمع می‌کنند، کدام پروژه‌ها بیشترین حمایت مردمی را دریافت می‌کنند، محبوبیت ویدیوها یا آهنگ‌ها چقدر خواهد بود، یا یک سهام بالا می‌رود یا پایین می‌آید. نتایج نشان می‌دهد که انتخاب‌های آگاهانه افراد در این شرایط بهتر از انتخاب تصادفی و شانسی نیست. اما شدت فعالیت در ناحیه‌ای از مغز به نام هسته اکومبنس، که به‌طور ناخودآگاه پیش‌بینی پاداش را پردازش می‌کند، به‌خوبی نشان می‌دهد که مردم چگونه به چیزی که ممکن است پاداش‌دهنده باشد، واکنش نشان خواهند داد.

به‌عبارت دیگر، یک جرقه ضعیف از فعالیت الکتروشیمیایی در مغز شما می‌تواند پیش‌بینی کند که مردم چگونه به چیزی که ممکن است سودآور باشد، واکنش نشان می‌دهند، حتی اگر شما خودتان آن را احساس نکنید.

در مطالعه‌ای که اخیراً منتشر شده است، 36 سرمایه‌گذار حرفه‌ای هلندی تلاش کردند، در حالی که مغز آن‌ها در دستگاه MRI اسکن می‌شد، سهام برنده و بازنده را انتخاب کنند. در این آزمایش، سهام‌هایی نظیر AT&T، Carrefour، Ralph Lauren، Sanofi و Teva Pharmaceutical بررسی شدند.

این سرمایه‌گذاران نمایه‌ای ساده از هر سهام، شامل بخش صنعتی، سرمایه بازار، نمودار قیمت، داده‌های فروش و سودآوری و ارزیابی نسبت به همتایان خود را مشاهده کردند. آن‌ها نام سهام‌ها را نمی‌دانستند و ادعا می‌کردند که آن‌ها را نمی‌شناسند.

لازم به ذکر است که اطلاعات ارائه‌شده به آن‌ها مربوط به دوره‌های مختلف بین سال‌های 1999 تا 2011 بود و از آن‌ها خواسته شد پیش‌بینی کنند که آیا هر سهام در 12 ماه آینده نسبت به بخش خود عملکرد بهتری خواهد داشت یا خیر. پیش‌بینی‌های آگاهانه آن‌ها چندان بهتر از حدس تصادفی نبود. اما محققان دریافتند که شدت فعالیت در هسته اکومبنس می‌تواند با دقت 68 درصد پیش‌بینی کند که کدام سهام عملکرد بهتری خواهد داشت.

این یافته‌ها نشان می‌دهد که این سرمایه‌گذاران حرفه‌ای بدون اینکه خودشان بدانند، دانش مفیدی دارند. اما پیش‌بینی‌های آگاهانه آن‌ها تقریباً بی‌ارزش است.

برایان ناتسون، استاد روان‌شناسی و علوم اعصاب در دانشگاه استنفورد، می‌گوید: “این نتایج کاملاً جذاب و غیرمنتظره هستند.”

تصمیمات سرمایه‌گذاری تحت تأثیر عوامل زیادی قرار می‌گیرند، از جمله تجربه‌های گذشته، حالت روحی کنونی و میزان ریسکی که می‌خواهیم یا نیاز داریم متحمل شویم. به همین دلیل است که افراد انتخاب‌های متفاوتی انجام می‌دهند، حتی اگر مغز آن‌ها در واکنش به همان محرک‌ها سیگنال‌های مشابهی نشان دهد.

لئو ون بروسل، دانشمند علوم اعصاب در دانشگاه اراسموس در روتردام، می‌گوید: “سیگنال مغزی در میان نمونه‌ها یکسان‌تر از پیش‌بینی‌های آگاهانه است، بنابراین سیگنال مغزی پیش‌بینی‌کننده بهتری در میان جمعیت است.”

شما نمی‌توانید هر بار که قصد سرمایه‌گذاری دارید وارد دستگاه اسکن مغزی شوید، پس چگونه می‌توانید از این تحقیقات استفاده کنید؟ اگر بتوانید احساسات خود را شناسایی، هدایت و شکل دهید، آن‌ها می‌توانند به جای اینکه مانعی برای توانایی منطقی بودن شما باشند، آن را تقویت کنند.

من یاد گرفته‌ام که احساساتم می‌توانند شاخص‌های مخالف خوبی باشند: وقتی می‌ترسم، باید طمع‌کار شوم و وقتی طمع‌کارم باید ترسو باشم.

در بحران مالی جهانی، در تاریخ 6 مارس 2009، بالاخره ترس به من غلبه کرد. اما به احساسات درونی خود گوش دادم و برعکس عمل کردم. بازار سهام سه روز بعد به کف رسید، اما من به خرید ادامه دادم.

برایان پوزنر، یک سرمایه‌گذار برجسته که در شرکت‌های Fidelity, Warburg Pincus و ClearBridge Investments کار کرده است، می‌گوید بزرگ‌ترین موفقیت‌هایش در سرمایه‌گذاری در شرکت‌های در آستانه ورشکستگی بوده است. او می‌گوید: “در چنین مواقعی، معمولاً تنها کسی هستید که به این پتانسیل پی برده‌اید.” نشانه‌ای که به گفته او نشان می‌دهد در مسیر درستی هستید این است که “احساس تهوع” کنید.

وارن بافت با تغییر احساسات دیگران به نفع خود موفق شده است. شاید تغییر احساسات خودتان نیز برای شما مفید باشد.


مقاله What Our Brains Know About Stocks But Won’t Tell Us از وال استریت ژورنال:

مقاله سرمایه‌گذار هوشمند نوشته جیسون زوایگ

مقاله سرمایه‌گذار هوشمند نوشته جیسون زوایگ

مشاهده تصویر

دیدگاه‌ها (1)

Alibagher شهریور 19, 1403 - 5:18 ب.ظ

مقاله جالب و جذابی بود، کنجکاوی من درباره شکل تاثیر گذاری احساسات در موارد اقتصادی چند برابر شد ؛ ممنون میشم مقالات بیشتری با این موضوع بزارید.

دیدگاه شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.