به جای دیگران صحبت نکنید تا اعتبار مدیریتی خود را حفظ کنید

به جای دیگران صحبت نکنید تا اعتبار مدیریتی خود را حفظ کنید

مدیران با صحبت کردن به جای دیگران، اعتبار خود را زیر سؤال می‌برند.

آیا تاکنون در محیط کار، ایده‌ها، افکار یا خواسته‌های دیگران را بیان کرده‌اید؟ مثلاً وقتی می‌گویید “مدیرعامل می‌خواهد این کار انجام شود” یا “بخش فروش به‌روزرسانی نیاز دارد”، در واقع به جای دیگران صحبت می‌کنید. این پدیده، که محققان آن را “سخن‌پراکنی مدیریتی” می‌نامند، در سازمان‌ها بسیار رایج است. هرچند گاهی این کار ضروری است، اما اگر بیش از حد انجام شود، می‌تواند به اعتبار مدیر، فرهنگ سازمانی و حتی سود شرکت آسیب بزند.

وقتی مدیری می‌گوید “مدیرعامل می‌خواهد این کار تا پایان روز انجام شود” یا “هیئت مدیره به جواب فوری نیاز دارد”، در واقع دارد به جای دیگران صحبت می‌کند. وقتی مدیری دائماً به جای دیگران صحبت می‌کند، دو احتمال وجود دارد: یا او اختیار کافی ندارد و مجبور است حرف‌های دیگران را تکرار کند، یا اینکه عادت کرده به جای دیگران صحبت کند و حتی به آن فکر هم نمی‌کند. مثلاً وقتی مدیری می‌گوید “مدیرعامل می‌خواهد…”، به نظر می‌رسد که او تصمیم‌گیرنده نیست و قدرت کافی برای این کار را ندارد. در درازمدت، این امر باعث می‌شود که در سازمان، هیچ‌کس مسئولیت کارها را نپذیرد و همه سعی کنند کارها را به گردن دیگری بیندازند.

خوشبختانه، با کمی توجه و تغییر در رفتار می‌توان این مشکل را حل کرد. وقتی مدیران متوجه شوند که می‌توانند بیشتر از آنچه فکر می‌کنند تصمیم‌گیری کنند، اعتماد به نفس بیشتری پیدا می‌کنند. با انتخاب کلمات مناسب، می‌توانند نشان دهند که اختیار دارند و سزاوار اختیار بیشتری هستند. همچنین، با کاهش صحبت کردن به جای دیگران و توجه به آنچه می‌گویند، اعتبار و اثربخشی خود را افزایش می‌دهند و فرهنگ سازمانی بهتری ایجاد می‌کنند.

خوشبختانه، با کمی توجه و تغییر در رفتار می‌توان این مشکل را حل کرد. وقتی مدیران متوجه شوند که می‌توانند بیشتر از آنچه فکر می‌کنند تصمیم‌گیری کنند، اعتماد به نفس بیشتری پیدا می‌کنند. با انتخاب کلمات مناسب، می‌توانند نشان دهند که اختیار دارند و سزاوار اختیار بیشتری هستند. همچنین، با کاهش صحبت کردن به جای دیگران و توجه به آنچه می‌گویند، اعتبار و اثربخشی خود را افزایش می‌دهند و فرهنگ سازمانی بهتری ایجاد می‌کنند.

سخن‌پراکنی مدیریتی در عمل

بیایید مثالی بزنیم. لوسی، مدیرعامل یک شرکت بزرگ خرده‌فروشی، در یک جلسه با تیم فروش درباره برنامه‌های جدید شرکت صحبت می‌کند. او می‌گوید: “من تازه با نیویورک تماس گرفتم و مریل، مدیرعامل جهانی، گفت می‌خواهد برنامه‌های فروش را بزرگ‌تر، بهتر و محدودتر کنیم.”

در نگاه اول، ممکن است این جمله خیلی عادی به نظر برسد. اما اگر دقیق‌تر به آن نگاه کنیم، متوجه می‌شویم که لوسی در واقع دارد به جای مریل صحبت می‌کند. او می‌گوید “مریل گفت…” و اینطور به نظر می‌رسد که خودش تصمیم‌گیرنده اصلی نیست.

وقتی لوسی می‌گوید “نیویورک”، در واقع به مرکز اصلی شرکت اشاره می‌کند و می‌خواهد نشان دهد که این تصمیم از بالاترین سطح شرکت گرفته شده است.

 

ترجمه شده از مجله مدیریت اسلون موسسه فناوری ماساچوست – MIT Sloan Management Review:

 

دیدگاه شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.